• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • بيا ساقي آن مي كه حال آورد
  • كرامت فزايد كمال آورد
  • به من ده كه بس بي دل افتاده ام
  • وز اين هر دو بي حاصل افتاده ام
  • بيا ساقي آن مي كه عكسش ز جام
  • به كيخسرو و جم فرستد پيام
  • بده تا بگويم به آواز ني
  • كه جمشيد كي بود و كاووس كي
  • بيا ساقي آن كيمياي فتوح
  • كه با گنج قارون دهد عمر نوح
  • بده تا به رويت گشايند باز
  • در كامراني و عمر دراز
  • بده ساقي آن من كزو جام جم
  • زند لاف بينايي اندر عدم
  • به من ده كه گردم به تاييد جام
  • چو جم آگه از سر عالم تمام
  • دم از سير اين دير ديرينه زن
  • صلايي به شاهان پيشينه زن
  • همان منزل است اين جهان خراب
  • كه ديده است ايوان افراسياب
  • كجا راي پيران لشكر كشش
  • كجا شيده آن ترك خنجر كشش
  • نه تنها شد ايوان و قصرش به باد
  • كه كش دخمه نيزش ندارد به ياد
  • همان مرحله است اين بيابان دور
  • كه گم شد در او لشكر سلم و تور
  • بده ساقي آن مي كه عكسش ز جام
  • به كيخسرو و جم فرستد پيام
  • چه خوش گفت جمشيد با تاج و گنج
  • كه يك جو نيرزد سراي سپنج
  • بيا ساقي آن آتش تابناك
  • كه زردشت مي جويدش زير خاك
  • به من ده كه در كيش رندان مست
  • چه آتش پرست و چه دنيا پرست
  • بيا ساقي آن بكر مستور مست
  • كه اندر خرابات دارد نشست
  • به من ده كه بد نام خواهم شدن
  • خراب مي و جام خواهم شدن
  • بيا ساقي آن آب انديشه سوز
  • كه گر شير نوشد شود بيشه سوز
  • بده تا روم بر فلك شيرگير
  • به هم بر زنم دام اين گرگ پير
  • بيا ساقي آن مي كه حور بهشت
  • عبير ملايك در آن مي سرشت
  • بده تا بخوري در آتش كنم
  • مشام خرد تا ابد خوش كنم
  • بده ساقي آن مي كه شاهي دهد
  • به پاكي او دل گواهي دهد
  • مي ام ده مگر گردم از عيب پاك
  • بر آرم به عشرت سري زين مغاك
  • چو شد باغ روحانيان مسكنم
  • در اينجا چرا تخته بند تنم
  • شرابم ده و روي دولت ببين
  • خرابم كن و گنج حكمت ببين
  • من آنم كه چون جام گيرم به دست
  • ببينم در آن آينه هر چه هست
  • به مستي دم پادشاهي زنم
  • دم خسروي در گدايي زنم
  • به مستي توان در اسرار سفت
  • كه در بي خودي راز نتوان نهفت
  • كه حافظ چو مستانه سازد سرود
  • ز چرخش دهد زهره آواز رود
  • مغني كجايي به گلبانگ رود
  • به ياد آور آن خسرواني سرود
  • كه تا وجد را كارسازي كنم
  • به رقص آيم و خرقه بازي كنم
  • به اقبال داراي ديهيم و تخت
  • به هين ميوه خسرواني درخت
  • خديو زمين پادشاه زمان
  • مه برج دولت شه كامران
  • كه تمكين اورنگ شاهي از اوست
  • تن آسايش مرغ و ماهي از اوست
  • فروغ دل و ديده مقبلان
  • ولي نعمت جان صاحبدلان
  • الا اي هماي همايون نظر
  • خجسته سروش مبارك خبر
  • فلك را گهر در صدف چون تو نيست
  • فريدون و جم را خلف چون تو نيست
  • به جاي سكندر بمان سالها
  • بدانا ولي كشف كن حالها
  • سر فتنه دارد دگر روزگار
  • من و مستي و فتنه چشم يار
  • يك تيغ داند زدن روز كار
  • يكي را قلم زن كند روزگار
  • مغني بزن آن نو آيين سرود
  • بگو با حريفان به آواز رود
  • مرا با عدو عاقبت فرصت است
  • كه از آسمان مژده نصرت است
  • مغني نواي طرب ساز كن
  • به قول و غزل قصه آغاز كن
  • كه بار غمم بر زمين دوخت پاي
  • به ضرب اصولم بر آور ز جاي
  • مغني نوائي به گلبانگ رود
  • بگوي و بزن خسرواني سرود
  • روان بزرگان ز خود شاد كن
  • ز پرويز و از بد ياد كن
  • مغني از آن پرده نقشي بيار
  • ببين تا چه گفت از درون پرده دار
  • چنان بركش آواز خنياگري
  • كه ناهيد چنگي به رقص آوري
  • رهي زن كه صوفي به حالت رود
  • به مستي وصلش حوالت رود
  • مغني دف و چنگ را ساز ده
  • به آيين خوش نغمه آواز ده
  • فريب جهان قصه روشن است
  • ببين تا چه زايد شب آبستن است
  • مغني ملولم دوتايي بزن
  • به يكتايي او كه تايي بزن
  • همي بينم از دور گردون شگفت
  • ندانم كه خاك خواهد گرفت
  • دگر رند مغ آتشي مي زند
  • ندانم چراغ كه بر مي كند
  • در اين خون فشان عرصه رستخيز
  • تو خون صراحي و ساغر بريز
  • به مستان نويد سرودي فرست
  • به ياران رفته درودي فرست